اسماء الحسنی

از دانشنامه‌ی اسلامی



نيكوترين نام‌هاى خدا

اصطلاحى است براى نام‌هاى خدا، اقتباس شده از قرآن كريم (سوره اعراف/180؛ سوره اسراء/110؛ سوره طه/8؛ سوره حشر/24). از آن رو نيكوترين نام‌ها براى او است كه او نيكوترين معانى و صفات را دارد. برخى از نام‌ها به صفت ذات بازمى‌گردند؛ مانند «عالِم» و برخى به صفت فعل؛ مانند «خالق» و برخى ذات او را تمجيد و تقديس مى‌كنند؛ مانند «قُدُّوس».

پاره‌اى از نام‌هاى نيك، از كاستى و كژى حكايت مى‌كنند و خداوند را نمى‌توان به آنها خواند؛ مانند «عارف» كه هر چند نامى نيك است، فرعِ غفلت است. (علم اليقين، 1/99) موضوع «الأسماء الحسنى» در علم تفسير، كلام و عرفان آمده است.


تفاوت نامها و صفات خداوند

ميان نام‌ها و صفات (صفات خدا) خداوند تفاوت است: نام‌هاى خداوند، واژگانى هستند با ساخت اسم فاعل، صفت مشبّهه يا صيغه مبالغه كه به اعتبار بازگشت آنها به يكى از صفات بر ذات خدا دلالت مى‌كنند؛ مانند قادر، قدير و قهّار. صفات خداوند با ساخت مصدرى‌اند و بر يكى از صفات بدون ملاحظه ذات دلالت مى‌كنند؛ مانند قدرت. (گوهر مراد، 170) به‌ اعتقاد بيشتر دانشمندان شيعه نام‌هاى خدا توقيفى‌اند. «توقيفى» بدين معنا است كه نمى‌توان بى اذن خداوند بر آنها افزود يا از آنها كاست. (الميزان، 8/ 186-180)

نامهای خدا در قرآن

قرآن كريم از صد و بيست و هفت نام خدا ياد كرده است؛ اما روايات معصومين علیهم السلام نود و نُه نام را آورده‌اند. در دعاى جوشن كبير هزار نام آمده است و شارحان دعا گفته‌اند كه اين نام‌ها در حقيقت به همان نود و نه نام بازمى‌گردند. (همان) نام‌هايى كه در قرآن آمده‌اند، عبارتند از: اللّه، احد، اوّل، آخِر، اعلى، اكرم، اعلم، ارحم الرّاحمين، احكم الحاكمين، احسن الخالقين، اهل التّقوى، اهل المغفرة، اقرب، ابقى، بارى، باطن، بديع، بِر، بصير، توّاب، جبّار، جامع، حكيم، حليم، حَى، حق، حسيب، حفيظ، حفى، خبير، خالق، خلّاق، خير، خيرالماكرين، خيرالرّازقين، خيرالفاصلين، خيرالحاكمين، خيرالفاتحين، خيرالغافرين، خيرالوارثين، خيرالرّاحمين، خيرالمنزلين، ذوالعرش، ذوالطَّول، ذوالانتقام، ذوالفضل العظيم، ذوالرّحمة، ذوالقوّة، ذوالجلال والإكرام، ذوالمعارج، رحمن، رحيم، رؤوف، رب، رفيع الدّرجات، رزّاق، رقيب، سميع، سلام، سريع الحساب، سريع العقاب، شهيد، شاكر، شكور، شديد العقاب، شديد المحال، صمد، ظاهر، عليم، عزيز، عَفُوّ، على، عظيم، علّام الغيوب، عالم الغيب والشّهادة، غنى، غفور، غالب، غافر الذّنب، غفّار، فالق الاصباح، فالق الحبّ والنّوى، فاطر، فتّاح، قوى، قدّوس، قيّوم، قاهر، قهّار، قريب، قادر، قابل التّوب، القائم على كلّ نفس بما كسبت، كبير، كريم، كافى، لطيف، ملك، مؤمن، مهيمن، متكبّر، مصوّر، مجيد، مجيب، مبين، مولى، محيط، مقيت، متعال، محيى، متين، مقتدر، مستعان، مبدى، مالك الملك، نصير، نور، وهّاب، واحد، ولى، واسع، وكيل، ودود و هادى.(الميزان، 8/373)

منابع

  • جمعی از نویسندگان، فرهنگ شیعه، ص 76 و 77.


شمارهعربیمعادل فارسیابجد
۱اللهخداوند
۲الرحمانبخشاینده (رحمت عام)۲۹۸
۳الرحیممهربان (رحمت ویژه)۲۵۸
۴المَلِکپادشاه۹۰
۵القُدّوسپاک و منزِّه از هر گونه نقص۷۰
۶السلامپاک و سلامتی بخش عالم۱۳۱
۷المُؤمنایمنی بخش۱۳۶
۸المُهَیمِننگهدارنده۱۴۵
۹العَزیزباشکوه، شکست ناپذیر۹۴
۱۰الجَبّاردست نایافتنی، جبران کننده۲۰۶
۱۱المُتَکَبِّربسیار بزرگ۶۶۲
۱۲الخالقآفریننده۷۳۱
۱۳البارِئزیبایی بخش۲۱۳
۱۴المُصَوِّرنگارگر، صورتگر۳۳۶
۱۵غَفّارهمیشه بخشاینده۱۲۸۱
۱۶قَهّارهمیشه پیروز۳۰۶
۱۷وَهّاببسیار بخشنده و عطا کننده۱۴
۱۸رَزّاقهمیشه روزی دهنده۳۰۸
۱۹فَتّاحگشاینده (پیروزکننده)۴۸۹
۲۰عَلیمدانا۱۵۰
۲۱قابِضمی‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها۹۰۳
۲۲باسِطگستراننده، فراخ کننده روزی۷۲
۲۳خافِضپست کننده، خوار کننده۱۴۸۱
۲۴رافِع(به سوی خود) بالا برنده۳۵۱
۲۵مُعِزّعزیزکننده۱۱۷
۲۶مُذِلّخوارکننده۷۷۰
۲۷سَمیعشنوا۱۸۰
۲۸بَصیربینا۳۰۲
۲۹حَکَمحاکم هستی۶۸
۳۰عَدلدادگر۱۱۴
۳۱لَطیفتمام مخلوفاتش در نهایت ظرافت و زیبایی اند، نسبت به مخلوقاتش بسیار مهربان و دلسوز است۱۲۹
۳۲خَبیرآگاه‌۸۱۲
۳۳حَلیمبردبار۸۸
۳۴عَظیمبی‌انتها۱۰۲۰
۳۵غَفوربسیار بخشاینده۱۲۸۶
۳۶شَکورسپاسگزار (عمل کوچک را پاداش بسیار می دهد)۵۲۶
۳۷عالیبلند مرتبه۱۱۰
۳۸کبیربزرگ‌۲۳۲
۳۹حَفیظنگهدارنده۹۹۸
۴۰مُقیتخوراک دهنده۵۵۰
۴۱حَسیبشمارنده۸۰
۴۲جَلیلگرانقدر۷۳
۴۳کریمبخشنده۲۷۰
۴۴رقیبنگهبان، بیننده و آماده۳۱۲
۴۵مُجیبپاسخگو۵۵
۴۶واسعگسترده، پهناور۱۳۷
۴۷حکیمفرزانه، خردمند۷۸
۴۸وَدوددوست۲۰
۴۹مجیددر ذات و صفات خود بلندمرتبه و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان۵۷
۵۰باعِثبرانگیزنده مردگان۵۷۳
۵۱شهیدبیننده، حاضر۳۱۹
۵۲حقراست، درست۱۰۸
۵۳وکیلعهده دار همه امور بندگان و موجودات۶۶
۵۴قویتوانا۱۱۶
۵۵مَتینسخت (و نیز پاینده)۵۰۰
۵۶وَلیّسرپرست، دوست، یار و نگهبان۴۶
۵۷حَمیدستوده۶۲
۵۸مُحصِیشمارنده۱۴۸
۵۹مُبدِئنخستین آفریننده۵۶
۶۰مُعیدبازگرداننده، دوباره زنده کننده۱۲۴
۶۱مُحییزندگی بخش، هستی بخش۶۸
۶۲مُمیتمیراننده، نابود کننده۴۹۰
۶۳حَیّزنده۱۸
۶۴قَیّومقائم به ذات (آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید)۱۴۶
۶۵واجِدیابنده۱۴
۶۶الماجدبزرگوار۴۸
۶۷واحدیکتای بی‌همتا۱۹
۶۸صَمَدبی‌نیاز۱۳۴
۶۹قادرتوانا۳۰۵
۷۰مُقتَدِرتعیین کننده (قضا و قدر)، توانمند۷۴۴
۷۱مُقَدِّمسبقت بخش۱۸۴
۷۲مُؤخِّرعقب راننده۸۴۶
۷۳الأولنخستین، اول پدیدارکننده وجود۳۷
۷۴الأخِرواپسین، آخر فناکننده موجود۸۰۱
۷۵ظاهرآشکار (پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز۱۱۰۶
۷۶باطنپنهان، همه دربرگیرنده۶۲
۷۷والییگانه سرپرستی که همه ولایتها از اوست۴۷
۷۸مُتَعالیبلندمرتبه۵۵۱
۷۹البَرّنیکوترین۲۰۲
۸۰تَوّاببسیار توبه پذیر۴۰۹
۸۱مُنتَقِمانتقام گیر۶۳۰
۸۲عَفُوّآمرزنده۱۵۶
۸۳رَؤوفدلسوز و مهربان۲۸۶
۸۴مالک ، مَلِکفرمانروای جهان۲۱۲
۸۵ذوالجلال و الاکرامدارای شکوه و بخشش
۸۶مُقسِطعادل۲۰۹
۸۷جامعگردآورنده۱۱۴
۸۸غَنیتوانگر۱۰۶۰
۸۹مُغنِیبی‌نیاز کننده۱۱۰۰
۹۰مانعبازدارنده۱۶۱
۹۱ضارّضرربخش (به بدسیرتان)۱۰۰۱
۹۲نافعسودبخش۲۰۱
۹۳نورروشنی۲۵۶
۹۴هادیرهنما۲۰
۹۵بَدیعبی‌ مانند، آفریننده۸۶
۹۶باقیماندگار، تغییر ناپذیر۱۱۳
۹۷وارثمالک نهایی تمام مخلوقات۷۰۷
۹۸رشیدراهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا۵۱۴
۹۹صَبورشکیبا۲۹۸